«مرزهای در حال تغییر» / شماره چهارم فصلنامه «سینما حقیقت»
در مقالهی ترجمه شده «مرزهای در حال تغییر»، نویسنده علاوه بر مباحث نظری و مبسوط، به چندین مطالعه موردی پرداخته، از جمله پروندهی معروف «ایالت ماساچوست علیه وایزمن» برای فیلم حماقتهای تیتیکات. نویسنده از منظر حقوقی و عرفی به مباحث پیچیدهی اخلاقیات در عرصه سینمای مستند میپردازد. نویسنده در این مباحث با هوشمندی و انعطافی ستودنی، به شکلی نقادانه و همهجانبه، از منظرگاه مخاطب، فیلمساز و مقامات از ابعاد مختلف این موضوع بحث کرده. ذکر نمونهها و یا بخشهای بااهمیت از فیلمهای مهم مستند باعث جذابیت بیشتر این مباحث شده است، فیلمهایی مانند: آیلین وورنوس، بودن و داشتن، مردی از آران، چگونه اسطوره ساخته شد، شیطان هرگز نمیخوابد، رویای امریکایی، جهادی برای عشق، چیزهایی که نمیتوانم تغییرشان بدهم، وقایع نگاری یک تابستان، نقره فراموش شده، بدون دروغ، دوران قدرت، روح زمانه و ... این مقاله به صورت کامل در شماره چهارم فصلنامه سینما حقیقت منتشر شده است. لازم به ذکر است که پس از هماهنگی با آقای امیرحسین ثنایی سردبیر فصلنامه، چکیده را در وبلاگ گذاشتهام. مترجم: وحیداله موسوی
اخلاقیات
مرزهای در حال تغییر
چکیده
بیشتر مستندسازان تا حدود زیادی از آزادی نامحدودی برخوردارند. همانگونه که در فصلهای یکم و دوم بحث شد، در مستند اغلب کشمکشی بین محصول خلاقانه و واقعیت به چشم میخورد؛ با کند و کاو در این فضای آستانهای، مسائلی درباره مرزهای در حال تغییر قدرت، امور خصوصی و منافع عمومی مطرح میشود. زمانی که حق فیلمساز برای آزادی بیان هنری بتدریج با حقوق دیگران- یا مثلا، با حقوق مردم برای برخورداری از فضای خصوصی، اطلاعات شخصی یا فضایی بدون تهمتها و افترازنیها- در تعارض قرار میگیرد، آنگاه است که اخلاقیات وارد این معادله میشود.
مباحث پیرامون اخلاقیات در سینما به دو مقوله تقسیم میشود. از یکسو، با روندها و فرایندهای تولیدی روبروییم – بخصوص اینکه مستندسازان چگونه باید با کنشگران اجتماعی رفتار کنند و «رضایت» شرکتکنندگان را تامین کنند؟ در مطالعات مربوط به سینمای داستانی معمولا به رویکرد معنایی توجه شده است، اما این رویکرد باعث میشود که نقش مهم و تاثیرگذار شرکتکنندگان در مستند نادیده گرفته شود، یعنی همان کسانی که معمولا بخش مکمل موضوع و دستمایهاند. آیا وقتی فیلمساز دوربین را به سوی اعضای جامعهاش میچرخاند، به مصالحه تن میدهد؟ آیا نوعی پیچیدگی در موازنهی نابرابر قدرت بین سازنده و شرکتکننده وجود دارد؟
از سوی دیگر، با شکل و تاثیرات محصول تمام شده روبروییم. آیا تعارضی بین «حق مردم برای دانستن» و منافات این حق با امور خصوصی وجود دارد؟ شاید پیشرفتهای تکنولوژیکی و ظهور عصر دیجیتال به این معنا باشد که آسانتر میتوان به زندگی مردم دسترسی پیدا کرد، اما مرزها در حال تغییرند؛ دخالت و بازنمایی فیلمساز میتواند چالشهایی برای برداشتهای شخصی و عمومی از عرف و قواعد اخلاقی بوجود بیاورد. در عصر دیجیتال که برداشتها از شهرتهای عمومی و حقوق شخصی در تضاد با یکدیگر قرار دارند (نگاه کنید به مطالعهی موردی اخیر با عنوان «جهادی برای عشق»[2007])، و در موقعیتهایی که شاهد سرک کشیدنهای افراطی به درون فضای خصوصی مردم هستیم، هتک حرمت و افترا را نمیتوان آنگونه که باید به صورت یک پدیدهی معنایی تحلیل کرد (نیکولز 1991: 271). چگونه پتانسیل تصویرپردازی دیجیتال، آن به اصطلاح، عینیت را به چالش میکشد یا مورد تهدید قرار میدهد؟
نیروهای بازار که به چشم و هچشمیهای افراطیِ کاری و رقابت برای جذب مخاطب و رتبهبندی دامن میزنند، امکان بالقوهی بروز رفتار غیراخلاقی در تلویزیون را وخیمتر میکنند. از یک سو، تولیدکننده مجبور است خواستهای سفارش دهندگان را برآورده کند، و از سوی دیگر معیارهای صنعتی را نیز مد نظر قرار دهد. در فصل هفتم این کتاب نیز مقولهی وظایف و الزامات در برابر مخاطب و «قرارداد» بین تهیه کننده، شرکتکننده و مخاطب مورد بحث قرار گرفته است.
این تصور که دوربین دروغ نمیگوید در تعارض با این امر قرار میگیرد که، وقتی دروغ میگوید، مخاطب حق دارد بداند که حقیقت پنهان و تحریف شده و یا ساختگی است. سبکهای تازهی نمایش به شکلهای خطی یا غیرخطی مدام در حال گسترشاند و برخی از آنها پرسشهایی را دربارهی درستی یا نادرستی تصویر مطرح میکنند (نگاه کنید به مطالعهی موردی «روح زمانه»[2007] در همین فصل). اصول و رمزگانهای ژورنالیستی به طور کامل پاسخگوی نیازهای مستند نیستند. بیش از هر زمان دیگری به آگاهی اخلاقی و بحث و جدل عمومی نیازمندیم.
منبع: فصلنامه سینما حقیقت، شماره چهارم، زمستان 1393