وحیداله موسوی

وبلاگ وحیداله موسوی

وبلاگ وحیداله موسوی

یادداشت ها، مقاله ها، ترجمه ها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیک چینی» ثبت شده است

مصاحبه: جانی کاریلو
مترجم: وحیداله موسوی


ژنرال آدمیرال علاء‌الدین دیکتاتور را ملاقات کنید؛ مردی که با تمام وجود خود را وقف این کرده که اطمینان حاصل کند کشورش هرگز به دموکراسی تن ندهد. ساشا بارن کوهن با لباسی کاملا نظامی و ریش ساختگی در یک لیموزین که با پرچم‌های سبز و زرد کشور وادیای او در آفریقای شمالی آراسته شده به هتل والدورف استوریا در نیویورک می‌آید. این کمدین 40ساله بریتانیایی، شوهر آیلا فیشر هنرپیشه استرالیایی، به اینجا (استرالیا) آمده است تا به تبلیغ جدیدترین نقش خود به عنوان آدمیرال ژنرال دیکتاتور علاء‌الدین در فیلم «دیکتاتور» بپردازد. در این فیلم، علاء‌الدین به نیویورک می‌آید تا به سخنرانی در سازمان ملل بپردازد اما پس از یک اقدام سوء قصد سرسری به وسیله عمویش (بن کینگزلی) سرگردان و آواره می‌شود. «راحت باش. تو هیچ سوال سختی نمی‌پرسی، ریویوهای خوبی می‌نویسی و خانواده‌ات هم در امن و امان‌اند.» این را کوهن می‌گوید، که پیشتر نیز در نقش کاراکترهای برات و بورنو در کنفرانس‌های خبری و شبکه‌های تلویزیونی حاضر شده بود. او هفته گذشته نیز با همین وضعیت به عنوان میهمان ویژه کاملا ناجور در برنامه «امروز» کانال 9 در سیدنی ظاهر شد و بارها به مجری برنامه لیزا ویلکینسن پیشنهاد دوستی داد و پیتر اسلیپر را برای به یاد نیاوردن اولین قانون یک سیاستمدار به باد انتقاد گرفت. بی‌بی‌سی پس از آن، مانع از حضور شخصی بارن کوهن در استودیو شد. در کنفرانس مطبوعاتی در بازگشت از یک تور جهانی دیکتاتور همان خود معمولی و رذلش است. 


درست است که بعد از حضور شما در تلویزیون استرالیا از حضور در بی‌بی‌سی منع شدید؟ 
بله، درست است. بی‌بی‌سی من را تحریم کرد. هیچ کس بیشتر از من طرفدار سانسور دولت- محور نیست اما بی‌بی‌سی دیگر زیاده‌روی کرد. تمام چیزی که من می‌خواستم استفاده از امواج آنان برای تبلیغ سکوی موشکی‌ام بود و بس. 
میانه‌تان با سایر دیکتاتورها چگونه است؟ 
همه دیکتاتورها سالی یک بار دور هم جمع می‌شوند؛ ما کنفرانس‌های همیشگی محور شرارت را در یک اقامتگاه ساحلی در انتیگوا برگزار می‌کنیم. 
دیکتاتورهای ایده‌آل شما چه کسانی هستند؟ 
می‌توان از صدام حسین کبیر، معمر قذافی و البته دیک چنی (معاون پیشین رییس جمهوری آمریکا) نام برد. کیم جونگ ایل (از کره شمالی) الهام بخش مهمی برای من است. او تلاش‌های بسیاری برای گسترش شفقت، حکمت و زونا (نوعی بیماری مسری ویروسی) در سرتاسر دنیا انجام داد، اما یک دیکتاتور باید شیک و پیک باشد و پسرش کیم جونگ اون بین الویس چاق و الویس ارتشی گیر افتاده و باید به سر و وضع خود برسد. 
شما برنده سه جایزه گلدن گلوب وادیا برای بازیگری شده‌اید. فیلم‌های مورد علاقه شما چیستند و چه کسی الهام‌بخش‌تان بوده؟ 
من فیلم‌های آمریکایی را دوست دارم. به ویژه آثار علمی تخیلی را، به خصوص فیلم «فهرست شیندلر» را. عاشقش هستم، بسیار شگفت انگیز است. من و یکی از دوستان رییس جمهورم آن را می‌بینیم و می‌خندیم. اما در فیلم‌هایی مانند «گردن زدن سرباز رایان»، «شما یک بسته بمب برایتان رسیده» و کمدی رمانتیک «سیاره هتاکان» نیز نقش‌آفرینی کرده‌ام. 
آیا شما دوست دارید یک سیاهپوست در نیویورک باشید؟ 
خیلی جالب است که آدم یک سیاهپوست در نیویورک باشد. بدون تردید من آرزوی بدترین چیزها را برای آمریکا دارم اما عاشق نیویورک هستم. و عاشق خرید کردن. همین امروز صبح به پرادا رفتم و سه دست کت و شلوار و دو خانم فروشنده خریدم. 
نظرتان درباره بهار عربی چیست؟ 
بسیار اندوهناک است اما بهار عربی یک جنون گذراست، مانند رژیم آتکین ها یا حقوق بشر. من نگران آنچه در وادیا رخ می‌دهد، نیستم زیرا مردم بسیار زیادی من را دوست دارند و من بهار را از تقویم حذف کرده‌ام و فوریه اکنون 140روزه است تا بهار عربی به ما نرسد. 
درباره نخست وزیر استرالیایی ما چه فکر می‌کنید؟ این جولیا گیلارد شما بهترین دلیل برای مخالفت با دموکراسی است. او باعث می‌شود که آنگلامرکل (صدراعظم آلمان) به هایدی کلام (مجری، هنرپیشه و مدل آلمانی-آمریکایی) شباهت پیدا کند. اگر مرکل جراحی پلاستیک نکند، چطور می‌تواند از کشورش انتظار داشته باشد که به او احترام بگذارند؟ شما در این فیلم عشق را یافتید؟ 
من در فیلم با زویی (آنا فاریس) به عشق واقعی رسیدم اما من واقعا یک آدم دوست داشتنی هستم. من را به عنوان جذاب‌ترین دیکتاتور 2011 انتخاب کردند. کیم جونگ اون دارد سعی می‌کند این عنوان را به دست بیاورد اما چاق بودن که دلیل جذاب بودن نیست. 
شما با افراد معروف بسیاری بوده‌اید. چه کسی توانست در برود؟ 
آن‌ها هرگز در نمی‌روند زیرا بدون پاسپورت دشوار می‌توان چنان کاری کرد. شاید آن‌ها بتوانند از روی دیوار دیسکوی خصوصی من بپرند اما کسی را گریزی از بیابان نیست. طی چند ساعت آن‌ها چین و چروک می‌خورند و شبیه یک عکس جانی لیندسی لوهان می‌شوند.
شما چگونه رهبر شدید؟ 
من در شرایطی تراژیک به قدرت رسیدم. در دوران کودکی مادرم به دلیل خفگی و پدرم به دلیل انفجار مین مردند. در آن دوران قدیم دیکتاتورهای جنتلمن، شما فقط مجبور بودید پدرتان را بکشید اما اکنون باید کارهای موذیانه دیگری هم انجام بدهید و بس. اکنون از آدم‌های خوب معدودی باقی مانده‌اند، مانند صدام، قذافی و اپرا وینفری. 
دیکتاتور بودن چه عیبی دارد؟ 
اکنون آن‌ها دارند دیکتاتورهایی مانند ما را قربانی می‌کنند و می‌گویند که ما بسیار بد هستیم. به فلان رییس جمهور نگاه کنید... او اندکی نسل کشی کوچک به راه می‌اندازد و ناگهان همه چیز راس‌و‌ریس می‌شود.
شما المپیک وادیا را به وجود آوردید و همه مدال‌ها را برنده شدید. اما آیا این حقیقت دارد که می‌خواستید ستاره آرژانتینی لیونل مسی را برای تیم فوتبال کشورتان بخرید؟ 
من به فرد دیگری در تیم فوتبال کشورم نیاز ندارم. من تمام امتیازات را می‌گیرم و هیچ کس تا حالا حتی یک امتیاز هم در برابر من نگرفته. نمی‌دانم چرا این گونه است. 
پرمباهات‌ترین کاری که انجام داده‌اید، چیست؟ 
چیزهای بسیاری. من اخیرا توانستم یک اقامتگاه خصوصی اسکی در بیابان وادیا بسازم. 20 میلیارد بطری آب فیجی خرج برمی‌دارد تا هر روز برف درست شود.
سرگرمی‌های محبوب شما چیست؟ 
دیدن اینکه چه تعداد نشان مخفی ویکتوریایی را می‌توانم یکباره به تخت خوابم وصل کنم؛ جمع کردن تانک، پرندگان خشمگین (واریاسیون آیفون)، پرندگان خشمگین (واریاسیون واقعی که من در آن طوطی‌های در خطر افتاده را پر می‌دهم)، همراه با کلوب کتاب اپرا. 
روزنامه شرق، شماره 1535، 2/3/91، صفحه 16، سینمای جهان